​امام صادق علیه السلام فرمودند:
فلانى (ابوبکر) و فلانى (عمر)

و عبدالرحمان بن عوف آمدند 

تا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اذيت كنند. 
اولى گفت:
خدا ابراهيم علیه السلام را خليل و دوست خود قرار داد با تو چه كار كرد؟! 
دومى گفت:
خدا موسى علیه السلام را كليم خود قرار داد با تو چه كار كرد؟! 
عبدالرحمان بن عوف گفت:
عيسى بن مريم علیه السلام، مرده را به اذن خدا زنده مى كردتو چه كار مى توانى انجام بدهى؟! 

حضرت به #اولى فرمودند:
🍃خدا #ابراهيم را خليل خود قرار داد و مرا حبيب خود. 

به #دومى فرمودند:

🍃خدا با #موسى از پشت پرده سخن مى  گفت و من عرش خدا را ديدم و با او سخن گفتم. 

به #سومى فرمودند:

🍃 #عيسى بن مريم مرده را به اذن خدا زنده مى كرد و اگر بخواهيد من مردگان شما را زنده مى كنم.
گفتند:

آرى، مى خواهيم.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و به اين خاطر هم در آنجا جمع شده بودند. 

پيامبر (ص) على (ع) را طلب كرد، و به او فرمودند:

🍃اينها را به قبرستان ببر سپس به آنها گفت:

دنبال على (ع) برويد.

وقتى به وسط قبرستان رسيدند، حضرت سخنانى گفت كه زمين لرزيد و دگرگون شد.

قلبهاى آنها را وحشت گرفت و ترسيدند و نتوانستند آن را تحمل كنند.

گفتند:

يا على! خدا از تقصيرات تو بگذرد از تقصير ما بگذر.
حضرت فرمود:

پس به سوى خدا برگشتيد.

پيامبر اكرم (ص) كسى را فرستاد و على (ع) را برگرداند.

📚بحار، 41/194، ح 5

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...