طرح کلی اندیشه رهبر | ... |
نفی طبقات اجتماعی
توحید را در صورتی که ما به عنوان یک عقیده عمل خیز وتعهدانگیز بدانیم ناگزیر یک سلسله الزام ها و تعهدات را این عقیده بردوش ما می نهد
این تعهدات مخصوص زندگی فردی نیست
تکیه بیشتر تعهدات روی زندگی اجتماعی است
مجموعه تعهدات به قطعنامه توحید دانستیم
اول این تعهدات عبودیت و اطاعت که منحصر از آن خداست(توحید)
دومین تعهد که توحید بر دوش موحد می گذارد جامعه موحد،فردموحد،دنیای موحد..
جامعه توحیدی جامعه ای بی طبقه است
اختلافات طبقاتی از جمله دردهای مزمن تاریخ است
یکی از مهدهای تمدن بشری هندوستان است و اختلاف طبقاتی غوغاست…
اختلافات طبقاتی چه کسی بر می اندازد؟
طبقه محروم باید حق خود را بخواهد
طبقه پایین اعتراض کند…طبقه پایین فک میکنه وساخته شده که چنین طبقات باشد..میگه حقم است…
مصلحینی آمدند اول افکار را عوض کردند فلسفه ها را دگرگون کردند افکار عوض شد فلسفه عوض شد
اسلام آمد و اعلام کرد خدایان نیست فقط یک خداست همه انسانها از یک اصل ویک ریشه هستند همه انسانها با یک نوع تجهیزات به دنیا آمده همه انسانها به کمالات می رسند …
در سایه توحید به انسانها تعلیم شد مسجل شد که در متن جامعه اختلاف طبقاتی وجود ندارد..
ممکن نیست مردمی از حقوقی برخوردار باشند که دیگران از آن حقوق برخوردار نباشند در جامعه توحیدی گفته نمی شود که مردم از دو اصل ،دو منشأ دو ریشه آفریده شده…
عده ای تمام عالم را به نفع خودشان استثمار می کنند عده ایی دست رنج خودشان را هم اجازه ندارند تنها بخورند…
آیات قرآن
خالق و معبود ومدبر امور همگانی خداست
این خیلی مهم است وقتی خالق یکی بود همه انسان ها در یک طراز و طبقه هستند
اختلاف باید منشأ حقوقی داشته باشد منظور بعضی مزیت ها نیست…
جامعه غیر توحیدی راه برای همه باز نیست راه برای بعضی انسانها آسفالت و برای بعضی دیگر خارو سنگ
جامعه توحیدی همه می توانند به عالی ترین مقامات برسند.
اگر بنا بود که خدایانی می بود هر خدایی مخلوق ، آفریده خود را به سویی می برد یعنی اختلاف طبقاتی بین انسانها ،یعنی برداشته شدن انسجام ووحدت در آفرینش
این حکم قاطع اسلامی وجامعه توحیدی است گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین است…(در زمینه نفی طبقات اجتماعی)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-11-25] [ 02:47:00 ب.ظ ]
|