هوای بارانی
از روزی که در بند توام، آزادم...






آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


حرکت به سمت ظهور...


جستجو



Random photo

هفته کتاب


موفقیت ...

#موفقیت

اگر عقاب هستید
به مدرسه غازها نروید!

حتی اگر فردی هدفمند با اراده باشید، همنشینی با افراد ضعیف و سست اراده
شما را شبیه آن‌ها خواهد کرد

👇👇👇
🆔 @TebyanOnline

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-08-03] [ 12:19:00 ب.ظ ]

پیام ...

​🔲 نشانه‌ی غرور نسبت به خدا
💠 قالَ الإمامُ الهادى عليه السلام: إنَّ مِنَ الغِرَّةِ بِاللّه ِ أنْ يُصِرَّ العَبدُ عَلَى المَعصِيَةِ وَ يِتَمَنّى عَلَى اللّه ِ المَغفِرَةَ.
امام هادى عليه السلام فرمود: از نشانه هاى غرور نسبت به خدا آن است كه بنده، استـمرار و اصرار بر گنـاه داشـته باشد و در همان حال، آرزومند بخشايش الهى باشد.
📚 حياة الإمام على الهادى ص 164
#حدیث_روز
✅ به خانواده بزرگ تبیان بپیوندید:

👇👇👇

🆔 @TebyanOnline

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ب.ظ ]

پیام ...

​جاذبه مغناطیس حسینی
جابربن عبدالله انصاری جزو مجاهدین صدر اسلام است که وقتی شنید حسین بن علی علیه السلم به شهادت رسید از مدینه راه افتاد و در کوفه عطیه با او همراه شد تا به کربلا رسیدند.

عطیه می گوید:

در فرات غسل کرد جامعه سفید و تمیز پوشید و با گام های آهسته به سمت قبر امام حسین علیه السلام حرکت کرد.

سه مرتبه با صدای بلند گفت “الله اکبر”

از کثرت اندوه روی قبر امام از حال رفت و غش کرد

متن کامل
برای عضویت در کانال روی لینک زیر کلیک نمایید:
https://t.me/joinchat/Bz3a9j_4fIoUzgvK0wMKbA

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]

پیام ...

​#مقتل_امام_حسین

#سخن_گفتن_سر_مقدس_امام_حسین
هلال بن معاویه می گوید دیدم مردی سرِ امام حسین را حمل می کند و در همان حال سر مقدس می فرمود:

“بینِ سر و بدن من جدایی انداختی،خدا بین گوشت و استخوان تو جدایی افکند تا ضرب المثل و درس عبرتی برای همه مردم دنیا شوی".

آن مرد با شنیدن این سخن با تازیانه آن قدر بر آن سر مبارک زد تا سکوت کرد.
سلمةبن کهیل نیز شنیده بود که سر مقدس وقتی بالای نِی بود می گفت:

“[فَسَیَکْفیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ]".
ابن وکیده هم می گوید شنیدم که آن سر مقدس سوره کهف را قرائت می کند.شک کردم که آیا این،واقعاً صدای سرِ مطهر است یا صدای کسِ دیگری است؟!سر مقدس حضرت،دیگر قرآن نخواند و رو به من فرمود:

“ای ابن وکیده!مگر نمی دانی ما ائمه زنده هستیم و نزد پروردگارمان از روزی او بهره مند هستیم؟!".
خواستم سر مقدس را به سرقت ببرم و دفن کنم،اما به من فرمود:

“ابن وکیده!تو نمی توانی موفق به انجام تصمیمت شوی،ریختن خون من،نزد خدا بزرگ تر و بدتر از گرداندن من بر روی نیزه است.آنها را وابگذار و رها کن.به زودی این را خواهند فهمید،در آن زمان غل و زنجیر در گردن خواهند داشت و آنها را به سوی جهنم می کشند".
منهال بن عمرو می گوید:وقتی در دمشق سر امام حسین را بالای نِی دیدم،سوره کهف را می خواند و نزد من که رسید آیه _۱۳_رسیده بود.آن گاه خیلی واضح و آشکار فرمود:

“آنچه که از اصحاب کهف عجیب تر است، کشتن من و حمل من((در شهرها و محله های مختلف))است".
فرستاده پادشاه روم در حضور یزید بود. وقتی سر مطهر امام را دید،به اقدام یزید اعتراض کرد.یزید نیز خشمگین شد و دستور داد او را بکشند.در همین هنگام،سر مقدس حضرت با صدای بلند گفت:

“لا حول و لا قوّة الّا باللّه".
📚مقتل مقرم،ص۴۰۲_۴۰۳

📚شرح قصیده ابی فراس،ص۱۴۸

📚اسرارالشهادة،ص۴۸۸

📚الخصائص سیوطی،ج۲،ص۱۲۷

📚مقتل عوالم،ص۱۵۱

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-08-02] [ 11:21:00 ب.ظ ]

شهدا ...

​‍ #یادی_از_شهدا
در حالی که زنده بود ارباً اربا شد
🌷🌷🌷 همه رزمندگان درگیر مواجهه با دشمن بودند و مهمات تمام شده بود و فرستادن مهمات تقریباً ناممکن شده بود، زیرا هیچ ماشینی از تیررس دشمن در امان نبود؛ آنسان که فرماندهی از بچه‌ها درخواست یک داوطلب برای رساندن مهمات کرد. سید جلیل شجاعانه برخاست و این مأموریت را به عهده گرفت. ماشین را پر از مهمات کردند و او با هر زحمتی که بود، خود را به رزمندگان اسلام رساند و مهمات را تحویل داد.
در راه برگشت وقتی که جنازه مطهر شهدا و مجروحان را بر زمین دید، در کناری ایستاد و شروع به جمع ‌و سوار کردن آنان در ماشین کرد. جنازه‌ای که به پشت افتاده بود توجهش را جلب کرد. او را برگرداند ناگهان با یکی از زنان گروهک منفور منافقین طرف شد که زنده بود. زن شرور سریع لباسش را درید و تن خود را نمایان ساخت. سید جلیل رویش را برگرداند و در یک آن، این زن منافق که تله منافقین شده بود و چند تن دیگر از منافقین کوردل به او حمله‌ور شدند و او را اسیر کردند.
همرزم شهید که داماد خانواده آنان نیز بود، از دور با دوربین صحنه را می‌دید و آنچه ‌‌دیده اینچنین توصیف می‌کند: «نخست دست‌هایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حمله‌ور شد و سرش را از پشت سر برید و آنسان که همه ما او را از دور ‌می‌‌دیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل کردند. من تا جایی که او را می‌دیدم، هیچ خم به ابرو نیاورد و در حالی که زنده بود ارباً اربا شد.🌷🌷🌷
#شهید_سیدجلیل_موسوی

👇👇👇

🆔 @TebyanOnline

موضوعات: اخلاق نه تواضع ذليلانه نه وقارمتكبرانه  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]


 
 

 
 
مداحی های محرم